English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (4840 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
A-bomb U با بمب اتمی حمله کردن
A-bombs U با بمب اتمی حمله کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
nuke U با سلاح اتمی حمله کردن
nuked U با سلاح اتمی حمله کردن
nukes U با سلاح اتمی حمله کردن
nuking U با سلاح اتمی حمله کردن
Other Matches
second strike U اولین حمله متقابله یا ضدحمله در یک جنگ اتمی
minometer U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout U ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
implosion weapon U جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy U دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
proliferation U سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
atomic weight U وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
fallout contours U خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
clean weapon U جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
velimirovic attack U حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics U حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
A-bombs U بمباران اتمی کردن
A-bomb U بمباران اتمی کردن
counter riposte U حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nucleon U اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
fission to yield ratio U توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
vortex breakdown/brust U جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
flash blindness U کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
atomic demolition munition U خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cloud chamber effect U اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
rio treaty U اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysteroid U حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot U بیک حمله دریک حمله
hysterogenic U حمله تشنجی شبیه حمله
withhold U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholds U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withheld U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholding U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
attack [on] U حمله کردن [بر]
setting up U حمله کردن
thrusts U حمله کردن
to makea raid.on U حمله کردن بر
to fallirrto a f. U حمله کردن
sets U حمله کردن
thrusting U حمله کردن
to be down up U حمله کردن بر
attack U حمله کردن
set about U حمله کردن به
to sweep down on U حمله کردن بر
snap at U حمله کردن
to make a pounce U حمله کردن
launch an attack U حمله کردن
attack U حمله کردن بر
to fall on U حمله کردن
set U حمله کردن
thrust U حمله کردن
make at U حمله کردن
strikes U حمله کردن
attacks U حمله کردن بر
beset U حمله کردن
to set at U حمله کردن به
assails U حمله کردن
assails U حمله کردن بر
attacks U حمله کردن
attacked U حمله کردن
besets U حمله کردن
assail U حمله کردن بر
assailing U حمله کردن بر
attacked U حمله کردن بر
assail U حمله کردن
assailed U حمله کردن
strike U حمله کردن
assailed U حمله کردن بر
assailing U حمله کردن
forays U چپاول کردن حمله
to torpedo U با اژدر حمله کردن
launches U شروع کردن حمله
to be kept at bay U بی نتیجه حمله کردن
launching U شروع کردن حمله
pop U حمله کردن ترکاندن
pops U حمله کردن ترکاندن
foray U چپاول کردن حمله
pitch into U به خوراک حمله کردن
popped U حمله کردن ترکاندن
launched U شروع کردن حمله
to assume the a U اول حمله کردن
pebbles U باریگ حمله کردن
pebble U باریگ حمله کردن
launch U شروع کردن حمله
counterattack U حمله متقابل کردن
submarines U با زیردریایی حمله کردن
inveighed U با سخن حمله کردن
inveighing U با سخن حمله کردن
inveigh U با سخن حمله کردن
inveighs U با سخن حمله کردن
submarine U با زیردریایی حمله کردن
to take in rear U از پشت سر حمله کردن به
lay (light) into <idiom> U حمله فیزیکی کردن
rushing U حمله کردن هجوم با عجله
plow into <idiom> U باتمام نیرو حمله کردن
rush U حمله کردن هجوم با عجله
quarterback U بازیکن خط حمله کارفرمایی کردن
to stab at any one U با خنجر به کسی حمله کردن
rushed U حمله کردن هجوم با عجله
To attack someone from the back. U از پشت به کسی حمله کردن
attacked U با گفتارونوشتجات بدیگری حمله کردن
to hang on the rear U برای حمله دنبال کردن
to pitch into U زور اوردن به حمله کردن
parry U دفع کردن حمله حریف
parrying U دفع کردن حمله حریف
parries U دفع کردن حمله حریف
triggered U شروع کردن حمله یاکار
parried U دفع کردن حمله حریف
set on U پیش رفتن حمله کردن
maraud U بقصد غارت حمله کردن
rabble U بااراذل و اوباش حمله کردن به
trigger U شروع کردن حمله یاکار
to pelt some one with stones U باسنگ بکسی حمله کردن
attacks U با گفتارونوشتجات بدیگری حمله کردن
triggers U شروع کردن حمله یاکار
quarterbacks U بازیکن خط حمله کارفرمایی کردن
attack U با گفتارونوشتجات بدیگری حمله کردن
wade into <idiom> U ملحق شدن بر،حمله کردن
assaulted U افهار عشق تجاوز یا حمله کردن
assaulted U حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
assault U افهار عشق تجاوز یا حمله کردن
assaults U حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
assaults U افهار عشق تجاوز یا حمله کردن
assault U حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
scuff U بامشت حمله کردن مشت خوردن
outflanking U ازجناح خارجی بدشمن حمله کردن
scuffs U بامشت حمله کردن مشت خوردن
outflanked U ازجناح خارجی بدشمن حمله کردن
outflank U ازجناح خارجی بدشمن حمله کردن
scuffing U بامشت حمله کردن مشت خوردن
scuffed U بامشت حمله کردن مشت خوردن
souse U بطور کامل پوشاندن حمله کردن
outflanks U ازجناح خارجی بدشمن حمله کردن
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
feinting U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
to pounce upon a bird U ناگهان برسر مرغی فرودامدن یا حمله کردن
disengages U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
to square up U خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
feints U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feinted U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feint U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
disengaging U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
flanking U از جناح حمله کردن درکنار واقع شدن
flanked U از جناح حمله کردن درکنار واقع شدن
shock action U غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن
flank U از جناح حمله کردن درکنار واقع شدن
disengage U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
lunge U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunging U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
ceding parry U کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
lunged U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
impinge U تخطی کردن حمله کردن
beset U مزین کردن حمله کردن بر
lay on U حمله کردن یورش کردن
aggress U نزدیک کردن حمله کردن
impinges U تخطی کردن حمله کردن
impinged U تخطی کردن حمله کردن
invaded U تهاجم کردن حمله کردن بر
invade U تهاجم کردن حمله کردن بر
besets U مزین کردن حمله کردن بر
invades U تهاجم کردن حمله کردن بر
invading U تهاجم کردن حمله کردن بر
break out U نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
to pounce on somebody U به کسی ناگهان جستن [و حمله کردن ] [مانند جانور شکارگر]
goose U مثل غاز یاگردن دراز حمله ور شدن وغدغد کردن
front line U خط حمله خط حمله یادفاع
sacked U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
target date U زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
touch football U نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
atomic U اتمی
nuclear strike U تک اتمی
hexatomic U شش اتمی
monoatomic U یک اتمی
nuclear U اتمی
triatomic U سه اتمی
diatomic U دو اتمی
atomic fission U شکافت اتمی
atomic lattice U شبکه اتمی
atomic absorption U جذب اتمی
atom samshing U انفجار اتمی
nuclear U مربوط به اتمی
atom rocket U موشک اتمی
nuclear reactors U پیل اتمی
nuclear reactor U پیل اتمی
atomic bond U پیوند اتمی
atomic clock U ساعت اتمی
A-bombs U بمب اتمی
nuclear winter U زمستان اتمی
nuke U زیردریایی اتمی
median lethal dose U دوزمتوسط اتمی
atomic energy U انرژی اتمی
fission bomb U بمب اتمی
atomic energy U نیروی اتمی
atomic crystal U بلور اتمی
mass number U وزن اتمی
atomic configuration U ارایش اتمی
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com